-
آلبوس پاتر و عایق مرگ(فصل دوم)
جمعه 8 شهریور 1392 17:51
فصل دوم:معمای مرموز آلبوس تکه کوچکی از کیک خامه ایش را درون دهانش گذاشت و در حالی که خودش را روی صندلی جا به جا میکرد به رز گفت:تو چرا اینقدر باهوشی؟ رز که داشت گوش های پشمالو را میخاراند گفت:من باهوش نیستم فقط به جزئیات توجه میکنم که بیشتر مردم خیلی ساده از کنارشون میگذرن آلبوس پشمالو را که اکنون روی پایش افتاده بود...
-
آلبوس پاتر و عایق مرگ(فصل اول)
پنجشنبه 7 شهریور 1392 18:47
مقدمه:با عرض سلام این داستان به نوعی ادامه داستان قبلی من("هری پاتر و جوهر اسرار آمیز") هست.ولی اگه کسایی اون داستان رو نخوندند و حال خوندن 15 فصل را ندارند لازم نیست که اونو بخونن و فقط کافیه چند نکته زیر را بخونن 1-آرتور و مالی ویزلی مردند 2-ربیوس هاگرید مرده 3-هاگوارتز نابود شده 4-هری,رون,هرمیون,نویل و...
-
اختتامیه داستان"هری پاتر و جوهر اسرار آمیز"
یکشنبه 3 شهریور 1392 16:26
سلام دوستان همونطور که میدونید داستان "هری پاتر و جوهر اسرار آمیز" تمام شد.من برای داستان بعدی ایده های زیادی داشتم که سرانجام یکیشون رو که ایده بهتری نسبت به بقیه بود انتخاب کردم .حتمأ میخواید بدونید اسمش چیه درسته؟ خوب باید بگم اسمی که براش انتخاب کردم " هری پاتر و ضامن مرگ" هست ولی این اسم ممکنه...
-
هری پاتر و جوهر اسرار آمیز(فصل آخر)
شنبه 2 شهریور 1392 11:52
فصل پانزدهم:پایان هاگوارتز,آغاز بوباتون نصف صورت آلفرد سوخته بود و وقتی برای دادرسی به وزارتخانه آمد همه او را مرد دو چهره خطاب میکردند.هری از اینکه این پرونده بالاخره تمام شد احساس خوشحالی عجیبی میکرد.آلفرد در جلسه دادرسی به همه چیز اعتراف کرد در نتیجه جیمز هم تبرئه شد.ولی تصمیم عجیب وزیر باعث شد همه حتی آلفرد تعجب...
-
هری پاتر و جوهر اسرار آمیز(فصل چهاردهم)
پنجشنبه 31 مرداد 1392 11:45
فصل چهاردهم:حقیقت آلفرد بیهوش روی زمین افتاده و همه با دهان باز دورش جمع شده بودند.همه مرگخواران به جز مرگخواری که مالفوی او را بسته بود فرار کرده بودند.هرمیون در حالی که جرج و ریدل را با جادو به سمت در میبرد گفت:اینا اصلا حالشون خوب نیست میبرمشون بیمارستان سنت مانگو. ولی هیچ کس کوچکترین توجهی به او نکرد.همه بعد از...
-
هری پاتر و جوهر اسرار آمیز(فصل سیزدهم)
دوشنبه 28 مرداد 1392 16:37
فصل سیزدهم:نبرد ولدمورت بی مقدمه چوبدستی را بالا آورد و گفت:شروع کن هری....آواداکداورا _اکسپلیارموس در کمال تعجب هری ولدمورت خلع صلاح شد بدون آنکه پرتو ها متصل شوند. با خلع صلاح شدن ولدمورت مسیر پرتو سبز رنگ به سمت آسمان تغییر یافت.هری که هنوز متعجب بود چوبدستی را به سمت ولدمورت گرفته بود گفت:بگو آزادشون کنن ولدمورت...
-
هری پاتر و جوهر اسرار آمیز(فصل دوازدهم)
سهشنبه 22 مرداد 1392 17:38
فصل دوازدهم:بازگشت لرد ولدمورت ساعت 5 بعد از ظهر رون و هرمیون هوگو و رز را پیش جینی گذاشتند و هری,رون,هریمیون و جرج به سمت هاگوارتز راه افتادند.وقتی به هاگوارتز رسیدند ریدل,نویل و مالفوی دم در هاگوارتز منتظر بودند.تا ساعت 7:35 همه در دفتر ریدل چایی میخوردند و گپ میزدند.وقتی هوا رو به تاریکی رفت همه پایین رفتند و در...
-
نظراتتون کمکم میکنه
یکشنبه 20 مرداد 1392 23:35
سلامی دوباره به همه کتاب خون های عزیز.همه کسیا که میان تو این وبلاگ و میرن.همه کسیا که فصل ها رو میخونن و نظر نمیزارن. هر دفعه که به این وبلاگ سر میزنم وقتی آمار بازدید رو میبینم دلم گرم میشه که خوب یه 10 نفری هسن که بیان تو این وبلاگ ولی بعدش 0 نظرات رو که میبینم دل سرد میشم. نظرات شما باعث دلگرم شدن من میشه نظراتتون...
-
هری پاتر و جوهر اسرار آمیز(فصل یازدهم)
شنبه 19 مرداد 1392 00:20
فصل یازدهم:طلسم چفت شدگی _قابل اطمینان نیست این صد بار _مگه تو خودتم نگفتی سرش کچل بود معلوم نبوده آلفرد باشه _گفتم ولی اولین خاطره رو چی میگی؟ هری و رون در حالی که از پله های وزارت خانه بالا میرفتند در مورد خاطره ی آلفرد کل کل میکردند.در طول 5 روز گذشته که هری خاطره را دیده بود مدام در گوش رون و هرمیون میخواند که...
-
هری پاتر و جوهر اسرار آمیز(فصل دهم)
چهارشنبه 16 مرداد 1392 00:14
فصل دهم: پسر لرد ولدمورت رون که کتش را پوشیده بود حرف او را تایید کرد و هردو به محض خروج از خانه غیب شدند.وقتی وارد هاگوارتز شدند ریدل را دیدند که روی پله ها خم شده و به کسی نگاه می کند که به نظر مرده میآید و در حالی که روی پله ها افتاده بود از گوشش خون میریخت.کمی که جلوتر رفتند او را شناختند.او نویل بود جسم بی جان...
-
هری پاتر و جوهر اسرار آمیز(فصل نهم)
دوشنبه 14 مرداد 1392 02:42
فصل نهم:نقشه آلفرد در طول آن روز هری مدام به یاد جوهر اسرار آمیز و ماجرای آنروز می افتاد.حتی وقتی جرج پرونده آنجلبنا را پیش هری آورد هم هری به حرف های آقای دیگوری فکر میکرد و آنقدر حواسش پرت بود که جرج تصمیم گرفت پرونده را به کاراگاه دیگری تحویل دهد.و هری حتی فراموش کرد ماجرای جوهر را به او بگوید.هری آشفته و نگران بود...
-
هری پاتر و جوهر اسرار آمیز(فصل هشتم)
دوشنبه 7 مرداد 1392 03:14
فصل هشتم:جوهر اسرار آمیز هر سه وارد دفتر ریدل شدند و روی صندلی ها کنار میز ریدل نشستند.ریدل با یک حرکت ساده چوبدستی 3 لیوان چای و 3ظرف کیک شکلاتی روی میز پدید آورد و گفت:من هیچ وقت از نظر خوراکی تو هاگوارتز کم و کسری نداشتم.جن های خونگی که توی آشپز خانه کار میکنن بهترین آشپز های دنیا هستن........بخورین سم که نریختم...
-
هری پاتر و جوهر اسرار آمیز(فصل هفتم)
پنجشنبه 3 مرداد 1392 19:20
فصل هفتم:گل مرگ هری از خانه بیرون آمد و در حالی که در امتداد جاده پیش میرفت به این فکر میکرد که چگونه بقیه را راضی کند که آلفرد ریدل یه آدم پست.هر چه با خودش کلنجار میرفت آخر تمام دلایلش حدس و گمان بود.اندکی دیگر پیش رفت و بعد به خاطر آورد که میتواند غیب شود پس سریع غیب شد و در پارکینگ یک خانه در مرکز لندن ظاهر شد.به...
-
هری پاتر و جوهر اسرار آمیز(فصل ششم)
دوشنبه 31 تیر 1392 19:56
فصل ششم:ایراد نقشه چو چوبدستیش را به سوی هری گرفت و گفت:لرد سیاه به من افتخار میکنه.....بای بای هری پاتر معروف...پسری که زنده ماند....... آواداکداورا پرتو سبز رنگ از انتهای چوبدستی چو خارج شد و به سمت هری روانه شد.هری هیچ وقت فکر نمیکرد به دست کسی که زمانی دوستش داشته است بمیرد. ولی این اتفاق افتاده بود.هری چشمانش را...
-
هری پاتر و جوهر اسرار آمیز(فصل پنجم)
جمعه 28 تیر 1392 03:44
فصل پنجم:جشن تولد دست چو را گرفت و غیب شدند و چند صد کیلومتر آنطرفتر جلوی در خانه هری ظاهر شدند.چو تلو تلو خورد و نزدیک بود بیفتد که هری گرفتش.به کمک هری لحظه ای صاف ایستاد و سپس روی هری بالا آورد و مواد سبز رنگی روی لباس هری ریخت.هری با اکراه به استفراغ های چو و سپس به خود او نگاه کرد و طوری که چو نشود گفت:گندش بزنن...
-
هری پاتر و جوهر اسرار آمیز(فصل چهارم)
دوشنبه 24 تیر 1392 16:51
فصل چهارم:رستوران جادوگران بدون جارو برخلاف اتاق دامبلدور که بسیار تغییر کرده بود.هاگزمید از آخرین دیدار هری هیچ تغییری نکرده بود.ساختمان ها دست نخورده بودند و حتی ساختمان های جدید هم تغییر چندانی در شکل هاگزمید ایجاد نکرده بود.هری در امتداد جاده سنگ فرش شده پیش رفت تا به رستوران 3 دسته جارو رسید که اکنون تخته شده...
-
هری پاتر و جوهر اسرار آمیز(فصل سوم)
دوشنبه 24 تیر 1392 03:26
فصل سوم:در دفتر ریدل با اینکه دفتر نویل خیلی کوچک نبود ولی انبوه گیاهانی که در اتاقش جا داده بود باعث شد هری فکر کند به اتاق زیر شیروانی خانه قدیمی ویزلی ها آمده است که قبل از اینکه بسوزد اتاق رون بود.هری و نویل از پشت گلدون یک گیاه آدم خوار گذشتند(که اکنون خواب بود)و به میز کار نویل رسیدند که روی آن پر از گیاه...
-
نظر بدید
دوشنبه 24 تیر 1392 01:11
سلام میخواسم بگم اگه از داستان "هری پاتر و جوهر اسرار آمیز"خوشتون اومد نظر بدید تابعد از اتمام این داستان هم این بلاگ به کار خودش ادامه بده
-
هری پاتر و جوهر اسرار آمیز(فصل دوم)
جمعه 21 تیر 1392 17:00
فصل دوم: دیدار با پروفسور ریدل مو بر بدن هری سیخ شد. در بازداشتگاه رو باز کرد.عجوزه هنوز دیوانه وار میخندید.هری که از عصبانیت سرخ شده بود فریاد زد: آلفرد کیه.لرد سیاه مرده خودم کشتمش افریطه بعد چوبدستیش را به سمت اون گرفت و فریاد زد: چجوری میخوای لرد سیاه رو برگردونی؟جواب بده. از صدای فریاد اون چند نفر وارد بازداشتگاه...
-
هری پاتر و جوهر اسرار آمیز(فصل اول)
جمعه 21 تیر 1392 05:26
فصل اول:بازجویی این اولین باری نبود که آلبوس پاتر پدرش رو سر میز صبحانه نمیدید. دیگه عادت کرده بود.ولی لی لی گاهی اوقات بد اخلاقی میکرد سراغ پدرشو میگرفت. مادرشون همیشه میگفت که پدرتون این روزا سرش شلوغه.ولی از وقتی که آلبوس به یاد داشت مامانش همین جمله رو میگفت و آلبوس نمیدونست این روزا کی تموم میشه. هری کارمند وزارت...